شهید اسداله پازوکی

11 مه

زندگی نامه

اسدالله دوم اردیبهشت سال ۱۳۳۶ در روستای “کمردشت” در خانواده‌ای پارسا و پاکدامن، قدم به عرصه گیتی نهاد. از اوان کودکی، زرنگ و در عین حال مهربان بود. او دوره ابتدایی را در زادگاه خود با موفقیت به پایان رساند و برای ادامه تحصیل در دوره متوسطه، به روستای “پاکدشت” رفت و تا سوم دبیرستان در آنجا به تحصیل ادامه داد. اما در سال ۱۳۵۱، به خاطر مشکلات مادی و معیشتی خانواده‌اش، مجبور به ترک تحصیل شد، اما به دلیل علاقه به امور دینی، به مطالعه کتابهای مذهبی روی آورد. وی اوقات فراغت را در کنار پدر به کار کشاورزی می‌شتابد. وی پس از دریافت مدرک سیکل، مدتی به آهنگری روی می‌آورد و پس از آن، مدتی در شرکتی به کار اداری مشغول می‌شود ولی به دلیل داشتن روحیه مذهبی چندان در آن کارها دوام نیاورد. وی برای آموزش “تکاوری و چتر بازی” جذب ارتش می‌گردد. اما روحیه‌اش را با شرایط ارتش شاهنشاهی سازگار نمی‌بیند. از این رو خیلی زود از این کار منصرف می‌شود. پازوکی با شروع انقلاب اسلامی وارد صحنه‌های سیاسی و اجتماعی می‌شود و با شور تمام در راهپیماییها و تظاهرات، همراه مردم مسلمان حضور می‌یابد. اسدالله پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در می‌آید و پس از گذرانیدن دوره عمومی آموزشی، به خدمت صادقانه خود در نهاد مورد علاقه خود ادامه می‌دهد. به دنبال شروع غائله کردستان برای مبارزه با ضد انقلاب داوطلبانه به این استان اعزام شده و در پاکسازی محورها و شهرهای کردستان ایثارگرانه ایفای نقش می‌نماید. وی پس از مراجعت از کردستان با دختری مومن و پاکدامن ازدواج می‌کند که خطبه عقدشان را حضرت امام خمینی (ره) می‌خواند. وی پس از شروع جنگ تحمیلی، مشتاقانه راهی جبهه‌های جنگ می‌شود و در عملیاتهای گوناگون شرکت می‌جوید. پازوکی در سال ۱۳۶۱، به عنوان فرمانده گردان “صف” در “عملیات والفجر ۱” وارد عمل می‌شود و با رشادت تمام مدیریت نظامی خود را به منصه ظهور می‌رساند. در این عملیات دست راستش در اثر اصابت تیر قطع می‌شود که مدتی بستری می‌گردد. پازوکی به درخواست فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسول الله(ص) دوباره به لشگر باز می‌گردد و به عنوان فرمانده گردان حمزه منصوب می‌شود و با همان مسوولیت، در عملیات “خیبر” شرکت می‌جوید پس از پایان عملیات به آموزش نظامی لشگر می‌پردازد.